مطب دکتر
پسریه خوشگلم امروز ظهر موقع رفتن به خونه رفتم مطب خانم تاجیک تا صدای قلبتو گوش بدم .اینکار هم انجام دادم آخه جدیدا زیاد استرس داشتم . تازه با گوشی هم صدای قلبتو ضبط کردم تا بابا جون مهدی هم گوش بده .آخه تو مطب که نشسته بودم پیامک داد به گوشیم که صدای قلبتو ضبط کنم براش ببرم .منم به حرفش گوش دادم.وقتی هم که به خونه رسیدم گوشیمو دادم دستش تا صدای قلبتو گوش بده.جات خالی رفتم دستو صورتمو شستم آخه خاله مینا سفره رو انداخته بود تا ناهار ماکارونی بخوریم .ناهار و خوردم خواستم استراحت کنم یه کم که دراز کشیدم دیدم حالم یه جوریه .چشت روز بد نبینه مامانی هر چی خوردم گلاب به روت بالا آوردم .بابا جون مهدی و خاله مینا اولش ترسیدن ولی بعدش انقد بهم خندیدن که منم تو اون حال خودم خندم گرفت.رفتم یه دوش گرفتم و بعدش هم خوابیدم تا بهتر شم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی