رفتن به سونو ...
سلام پسر نازم ...
7/05/92 با بابا جون مهدي رفتيم سونو تا تو پسر نازم رو ببينم .خيلي استرس داشتم ولي بعد كمكم اروم شدم بابايي هم با من اومد تو اتاق سونو و از ديدن تو پسر نازم كلي لذت برد .هم من هم بابا مهدي به خاطر وجودت و بودنت از خدا ممنونيم .خيلي دوست داريم .
همه ي اعضاء بدنت رو ديدم ...
دو تا دستاي نازت و ...
پاهاتو كه باهاشون بهم لگد ميزني ....
صورته نازتو كه مي خوام بعدا گازش بگيرم ...
ستون فقرات و...............
خيلي خوشحالم
بازم منتظرمون بمون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی