آقا مهرسام آلوچه بابا و مامان

ما خیلی خوبیم خیلیییییییییییییییییی

باز هم يه تاريخ به ياد موندني

امروز همزمان با وارد شدن آلوچم به هفته ي 16 و آخرين هفته از چهار ماهگيش صبح از خوابم زدم و قبل از اينكه بيام دفتر ومشغول كار شم ،به خودم گفتم بايد برم سونو گرافي درسته كه مهدي جون شركت بودو نتونست بياد ولي مجبور شدم برم .چون ديگه طاقت نداشتم.  ساعت هفت صبح از خواب بيدار شدم و ساعت هفت و نيم راه افتادم به سمت سونو گرافي و ده دقيقه به هشت اونجا بودم .پذيرش ساعت هشت شروع مي شد و من دل تو دلم نبود.هم ذوق داشتم هم استرس داشتم خلاصه همه چي با هم قاطي شده بود .زياد تو نوبت بودن ولي تا منشي در و باز كرد منم زرنگي كردم و دفترچمو لا به لاي اونايي گذاشتم كه زود كارشون راه ميفته . در همين حين با دوتا از ماماناي ديگه هم آشنا شدن .اون موقع من ...
4 تير 1392

اومدن مامان زهرا و آقا جون حسین...

سلام پسریه من. از پنجشنبه ناهار زهراجون(مامان خودم)آقاجونت(بابای خودم) خاله محبوبه و خاله مینا اومدن خونمون .خیلی خوش گذشت .دیروز جمعه با هم رفتیم شهریار سمت باغهای میوه و کلی میوه تازه از اونجا خریدیم و خوردیم.آخه میگن میوه علاوه بر اینکه کلی ویتامین داره بچه رو هم خوشگل میکنه .خلاصه خیلی خوب بود.امروز یعنی صبح روز شنبه مامانینا رفتن شمال و فقط خاله مینا یعنی خاله کوچیکت همینجا موند تا کمک دستم باشه آخه ماه رمضون نزدیکه و امسال به خاطر تو من روزه نمی گیرم .ولی بابا مهدی جون روزه میگیره .خاله مینا غذا درست می کنه و با هم غذا می خوریم .خلاصه بودنش خوبه .راستی فیلمتو بهشون نشون دادم و کلی خدا رو شکر کردن که تو سالم هستی&n...
4 تير 1392

یه آدم نفهم...

سلام پسریه من.... دیروز تا ساعت ٨ و خورده ای غروب دفتر پیشخوان(امورمشترکین)با خاله مینا بودیم و کارای مشترکین رو انجام میدادیم.در همین حین یکی از مشترکین که مشترک یکی دو هفته قبل تر بود اومد و باز هم مثل سری قبل گفت که سیم کارتش مشکل داره .منم داخل سیستم چک کردم براش ولی مشکلی نداشت و بهش راهنمایی کردم و گفتم بره مرکز تلفن ثابت تا سیم کارتشو براش چک کنن اونم گفت وقت مدارم و نمی تونم .منم گفتم پس سیم کارتتو بزار اینجا زنگ بزن بعدا بهت بگم جریان چی شده .گفت نه تو که اینقدر زبون داری باید همین الان کارمو انجام بدی .منم گفتم اصلا کار شما رو انجام نمی دم و بلند شدم و گفتم از دفتر برو بیرون .اونم همزمان با بلند شدن من زد تو دهن و دهنم ...
4 تير 1392

بي خوابي

سلام عسل مامان... مي دونم چند روزي گذشته و نيومدم برات مطلبي بنويسم ولي دست خودم نيست ... آخه حالم زياد خوب نيست .هر روز يه جوريم .يه روز حالم خوبه و شادم .يه روز عصبانيم .يه روز دوس ندارم بيام سر كار .يه روز مي گم نه بابا خونه بمونم چه كار كنم .يه روز دوس دارم برم تفريح و گشت و گزار .يه روز حالت تهوع دارم.يه روز سر درد دارم. يه روز مي گم چرا صداي قلبتو نشنيدم .شبا خوب نمي خوابم .خلاصه ماماني درسته اولين تجربست ولي تغيير و تحول زياد داره . فقط دوس دارم و به موقع و صحيح و سالم به دنيا بياي كوچولوي خوشگلم.اينم مامان سارا و با جون مهدي و شمايي   ...
4 تير 1392

هفته ي 17 بارداري

سلام ناناز مامانی .. به امید خدا و حضرت ابوالفضل،فردا وارد هفته ی ١٧ بارداری و ماه پنجم می شم و تو همچنان بزرگتر میشی ماشاالله ومن و بابا مهدی جون خیلی خوشحالیم .یه مقدار واسه اتفاقات ماه قبل نگران بودم ولی به خدا وحضرت ابوالفضل سپردمت.اینم عکس هفته ی ١٧ تو هستش.امیدوارم همچنان خوب رشد کنی و خوشگل تر و توپلی تر شی.بیستو سوم یا بیست و چهارم برای چکاب میرم پیش خانم تاجیک تا اون موقع مراقب خودت باش .منم قرصهام و مرتب می خورم آلوچه مامان وبابا. ...
4 تير 1392

ني ني هاي توپولي ...

سلام ما آقا پسرهاي توپوليم خاله سارا از عكسامونخوشش اومد گذاشت اينجا تابه ني ني هايي كه  كم مي خورن بگه .ني ني جوني ها غذا بخوريد تا خوب رشد كنيد و جيگري شيد تا مامان و بابا بخورنتون.بوس ...
4 تير 1392

تبریک

سلام به همه ی مامان ها و باباهای خوب و دوس جونی ها... فردا تولد آقامون امام زمان هستش و من این روز رو از صمیم قلبم به خود ایشون و بقیه تبریک میگم .امیدوارم خدا کمک کنه و آقا دلش به حالمون بسوزه و زودتر ظهور کنه .انشاالله یه روزی همه ی ما از منتظران واقعی آقا باشیم .چون  خیلیا می خوان که آقا ظهور کنه ولی فکر میکنم که از ته دلشون نیست. اگه هست پس چرا آقا نمی یاد .چرا ما وقتی یه اسپند واسه خودمون دود میکنیم .یه بار هم واسه آقامون دود نمی کنیم تا آقا چشم نخوره .امیدوارم همه ی ما یه روزی ظهور آقا رو خالصانه از خدا بخوایم .پس به امید اون روز و روز ظهور ایشون. آقا جون پیشاپیش تولدت مبارک . خیلی دوست داریم گل ...
4 تير 1392

هفته ی هجدهم

سلام پسریه من .خوبی عسلم . دلم برات تند تند تنگ می شه .دیروز فیلمه سونو تو گذاشتم و دیدم صدای قلبتم شنیدم.خیلی بهم چسبید .اومدم خبر ١٨ هفتگی شدنت رو بدم فردا وارد هفته ی ١٨ هم میشی آلوچه ی من.اینو هم به خودم و بابایی هم به تو تبریک میگم.دوست دارم.اینم عکس هفته ی هجدهم شما هستش. شما چگونه تغییر می کنید؟ با افزايش اشتها و اندازه دور كمر، پوشيدن لباسهاي گشادتر و راحت تر براي شما ضروري بنظر مي رسد. به دنبال لباسهاي حاملگي كه مناسب شكم برآمده شما باشند بگرديد. لازم نيست هزينه زيادي براي اين كار بپردازيد. گاهي مي توانيد از دوستان و اقوام به امانت بگيريد يا لباسي را انتخاب كنيد كه تا آخر بارداري و حتي مدتي بعد از آن قابل استفاد...
4 تير 1392

وضعيت خوابيدن مادر و تاثير آن در جنين

 ما باورهاي عاميانه‌اي درباره دوران بارداري از مادران و مادربزرگ‌هايمان به ارث برده‌ايم. اين عقايد و دستورالعمل‌ها آن‌قدر در فرهنگ ما ريشه دوانده‌اند كه گاهي حتي از طرف متخصصان هم توصيه مي‌شوند و مادران باردار هم به اين دليل كه مي‌خواهند هيچ خللي به جنين‌شان وارد نشود اين دستورالعمل‌ها را مي‌پذيرند و مو به مو اجرا مي‌كنند.. به عنوان نمونه اينكه به زنان باردار گفته مي‌شود كه طاق‌باز خوابيدن برابر است با خفگي جنيني كه در شكم دارد و معمولا همه به زنان باردار توصيه مي‌كنند كه روي پهلوي چپ بخوابند. اين باور آنچنان در خانم‌هاي باردار عميق است ...
27 خرداد 1392