آقا مهرسام آلوچه بابا و مامان

ما خیلی خوبیم خیلیییییییییییییییییی

هفته ی دوازدهم

سلام خوشگل  مامان .. دیشب خوابتو دیدم مثل یه فرشته خوشگل بودی نانازم... دوس داشتم فقط نگات کنم،فقط محو چشای نازت شدم عسل مامان.. دوست دارم کوچولوی خوشگلم... خیلی دوس دارم بغلت بگیرم و اون بدن نازتو تو آغوشم فشار بدم ..فقط بدون من و بابا جونی منتظرتیم .. اینم عکس نی نیم تو هفته ی دوازدهم .. ...
4 تير 1392

خوشگل مامان و بابا

سلام عسل مامان و بابا خوبی خوشگلم ... راستش از اون شب که خوابتو دیدم واسه دیدنت بیتاب شدم ...خدا خودش میدونه با تمام وجودم می پرستمت و دوست دارم ..من تو رو بیمه آقا حضرت ابوالفضل کردم و آقا رو به برادر سر بریدش امام حسین قسمش دادم تا تو رو صحیح و سالم به من و بابایی ببخشه ... مامانی جونم دیشب هم صدای قلبتو شنیدم ..راستش از اون شبی که برای اولین بار صدای قلبتو شنیدم پررو شدم و خواستم باز بشنوم واسه همین همش دستمو میزاشتم زیر دلم تا صدای قلبتو بشنوم اما نمیشنیدم تا اینکه دیشب باز دستم زیر دلم بودو یهو متوجه صدای تند تند زدن قلبت شدم . خیلی ذوق کردم و باز بیشتر از سری قبل نازت کردم و خوشحال شدم دوست دارم عشق کوچولوی مامان و باب...
4 تير 1392

حالت تهوع

سلام ني ني مامان  امروز شنبه ماماني به خاطر بدحالي و حالت تهوعي كه داشتم مجبور شدم دفتر نيام و به جاش رفتم دكتر آمپول خوردم و استراحت كردم ...
4 تير 1392

اس ام اس خبر بارداري

اين اس ام اس رو وقتي فهميدم باردارم به مهدي جونم فرستادم ... حالا اينجا ميزارم تا ني نيم كه بزرگ شد بخونتش... ميگن قشنگترين روز براي يه مرد روز ازدواجشه و قشنگترين لحظه براش لحظه تولد فرزندشه و قشنگترين خبر براش خبر پدر شدنشه .خواستم بگم بابا شدي بهت تبريك ميگم...   ...
4 تير 1392

هر لحظه به فکرتم ...

عسل مامان دوست دارم ..... تو رو خدا ماماني خوب رشد كن ..من دوس دارم ناز مامان و بابا بشيا .. من و بابایی هر لحظه به فکرتیم ..مامان زهرا جون و آقاجونت یعنی بابا و مامان من هر روز زنگ میزنن و حالت و می پرسن .کلی هم ذوق دارن آخه تو اولین نوه خانواده ما هستی ..فقط هم یه دایی مهران و زندایی فاطی داری که چند ماهی هست ازدواج کردن و یه خاله محبوبه که سر کار میرفت و الان خونه استراحت می کنه و یه خاله مینا که الان داره امتحانای  پایان ترم دوم دبیرستانشو میده  .خلاصه هواتو حسابی دارن ... کم کم ازشون برات حرف میزنم مامانی ،تا همشونو بشناسیو باهاشون آشنا شی... ...
4 تير 1392

لحظه ي ديدار...

كوچولوي خوشگلم سلاممممممممممممم تا 2 هفته ي ديگه مي فهمم كه عسل مامانش دخمله يا پسر ... خيلي خوشحالم،چون به جاي آلوچه ديگه اسم خودتو صدا ميكنم ماماني ... اولين بار تو رو تو 6 هفته و 4 روزگيت ديده بودمت . ولي اين دفعه كه بيام ماشاالله بزرگتر شدي ... دلم واسه ديدنت پر ميكشه ...خوشگلم واسه ديدنت عاشقانه صبر ميكنم .. دوست دارم عسل مامان و بابا... ...
4 تير 1392

هفته ی سیزدهم

سلام خوشگل مامان و بابا... فردا یعنی اول خرداد میری تو هفته ی سیزدهم و من خیلی خوشحالم .خیلی دوست دارم هر روز بیشتر منتظر اومدنت هستیم تا این ٩ ماه تموم شه دلمون بالا میآد.... اینم عکس هفته ی سیزدهم تویه نانازم..   اكنون بايد جشن بگيريد؛ اين هفته آخرين هفته از سه ماهه اول است! هفته آينده، شما در سه ماهه دوم حاملگي خود قرار داريد. اين مسئله به دو دليل خيلي مهم است: اول اينكه احتمال سقط جنين در شما بسيار كم شده است و دوم اينكه در اكثر خانمهاي حامله عوارض اوليه حاملگي (مانند تهوع صبحگاهي) از بين مي روند. با اين حال در برخي موارد، سوزش معده جاي تهوع را مي گيرد. هرچند تا تولد نوزاد شما چندين ماه باقي مانده است...
4 تير 1392

هفته ی چهاردهم بارداری

سلام عشقهههههههههههههههه من عسلم فردا ٠٨/٠٣/١٣٩٢ میری تو هفته ی چهاردهم و من خیلی خوشحالم .بابایی هم همینطور ،دیشب وقتی دراز کشیده بودم به شکمم نگاه کردو گفت .خدا چقد بزرگه . یه جورایی آدم تعجب میکنه که چجوری این نعمت بزرگ داره تو دل من رشد میکنه و بزرگ میشه . عسل مامان و بابا ماخیلی خوشحالیم و به بودنت افتخار میکنیم .منتظر حضورت هستیم تا گرمای عشق من و بابا مهدی جون و زیادتر کنی.عاشقانه می پرستمت اينم عكس هفته ي 14 هر دفعه بغلی تر میشی عشقم...     ...
4 تير 1392

تصمیم جدی برای دیدنت

سلامممممممممممممم به روی ماهت جیگرم عسل مامان دیگه قاطی کردم هر یک ثانیه  هم که میگذره تو فکر توام صد در صد اگر ٥شنبه تعطیل نباشه میام ببینمت  تصمیمم کاملا برای دیدن یکی یه دونم جدیه راستی قول دادی خوب رشد کنی و تپلی بشیا  دوستا م بهم گفتن قبل از اینکه بیام ببینمت بستنی بخورم تا تو خوب ورجه وورجه کنی دکتر ببینه که تو دخمل مامانی یا پسر مامان  تازشم بعد از سونو گرافی با ،بابا مهدی جون میریم واسه خودم شلوار بارداری و یه مانتو بگیرم آخه توی عسلم داری ماشاالله خوب رشد میکنی این لباسام هم مخصوصا شلوارم تنگ شده برام .عسلم منتظر باش حتما من و بابا مهدی جون میایم واسه دیدنه روی خوشگلت .توپولیه من ...
4 تير 1392