آقا مهرسام آلوچه بابا و مامان

در شرایط خاصی که قابل‌ پیش‌بینی و پیشگیری نیست، بندناف به دور اندام‌ها یا دورگردن جنین می‌پیچد. برخی خانم‌ها معتقدند پا روی پا انداختن باعث پیچش بندناف دور گردن جنین می‌شود، اما این باور کاملا اشتباه است و ارتباطی بین این دو وجود ندارد. برخی دیگر می‌گویند خانم باردار باید به پهلو بخواهد و طاقباز (به پشت) خوابیدن باعث پیچش بندناف دور گردن جنین می‌شود، واقعیت این است که از نیمه دوم بارداری، یعنی از هفته 20 تا 24 به بعد، به دلیل بزرگ‌شدن رحم، اگر خانم‌ باردار به پشت بخوابد، بندناف دور گردن جنین نمی‌پیچد، اما به دلیل فشار رحم روی عروق بزرگ شکمی (رگ آئورت و سیاهرگ بزرگی که خون را ب...

    من و همسرم تو راهيمونو خيلي دوس داريم،چون ثمره دوس داشتنمونه.  هنوز نميدونم دختره يا پسره. هر چي كه هست سالم با شه و صالح.  آمين ...

سلام به همه ی مامان باباهای خوب دنیا. عيد طبق معمول هر سال واسه مسافرت رفته بوديم شمال خونه مامانينا.با آقا مهدي رفته بوديم بيرون واسه تفريح .برگشتني به خونه ي مامانينا ويتامينم يعني همون مهدي جونم بهم گفت كه تست بارداري بگيرم .منم گفتم باشه .آخه يه مقداري تغييرات جزيي داشتم .منم به حرفش گوش كردم و كنار يه دارو خانه وايساديم و بي بي چك خريدم،وقتي به خونه رسيديم مامانم داشت سفره مينداخت رفتم تو آشپزخونه ،مامان و خواهرم مينااونجا بودن.گفتم تست گرفتم.رفتم تست بدم.مامانم گفت انشاالله مثبته يه خبر خوش هم به ما ميدي؟جوابه تستم كه آماده شد از خوشحالی گریه کردم،چون مثبت بودو منم شكه شده بودم.آخه اولین نی نی منه که میخواد به دنیا بیاد . ا...

خدایا امروز برای تو مینویسم .... دوس دارم نی نی منو سالم نگهش داری تا به دنیا بیاد تا بتونم  بغلش کنم تا سالهای طولانی عمر کنه بفهمه زندگی چیه ... تا خودم بفهمم که مادر بودن یعنی چی ... تا بدونم و بفهمم و درک کنم که مادر عزیز خودم چطوری از ما مثل جونش مراقبت کرده تا به اینجا رسیدیم... خدایا مراقب آلوچه ی من باش ...   ...

من اسمم ساراست متولد سال٦٦  و همسرم آقا مهدي متولد سال ٦٥ ، باهم  سال ١٣٨٦ تو محل کارم  آشنا شدیم و به درخواست همسرم ١ سال با هم نامزد موندیم و سال ١٣٨٧ ازدواج کردیم .جفتمون بچه ی شمال هستیم ولی در حال حاضر یعنی از چند ماه بعد ازدواجمون به کرج اومدیم و الان کرج زندگی میکنیم . تو این چند سال هم شاغل بوديم و سرگرم کار .جفتمون به بچه علاقه داشتيم ولی چون سرگرم کار بوديم وقتشو نداشتيم .الان هم سرگرم کار هستيم ولی دلم واقعا واسه بچه لک زده بود و دوس داشتم مزه مادر یه آلوچه بودن رو بچشم .الان هم که به لطف خدا باردار هستم .خدا رو شكر همون ماه اول باردار شدم .چون مشكلي نداشتم .پزشک معالج من هم خانم دکتر تاجی...

واسه اولين سونوگرافي 24 فروردين رفتم .تو ماه دوم بودم رفتم تا عكس جوجوي خوشگلمو ببينم . ،با مهدي جونم بودم.كمي استرس داشتم.وقتي دكتر سونوم بهم گفت قلبش ميزنه و سالمه كلي خوشحال شدم به دكتر گفتم كه به همسرم هم بگم بياد ببينه ولي دكتر گفت هنوز خيلي كوچيكه به وقتش ميگم اونم بياد ببينه.چون  نمیدونم  سونو ي بعديم كي هست. ولي خيلي خوشحالم   ...

  سلام مامانای مهربون . تو بارداری برای من تا حالا هیچی بدتر از حالت تهوع نبوده،خدا رو شكر بالا نميارم و فقط حالتشو دارم .چون صبحها باید بیام محل کارم واسه من خیلی سخته .همشم ویار ترشی دارم  .صبح از در خونه که میام بیرون باید برم لواشک بخرم و بخورم مخصوصا آلوچشو تا حالم بهتر شه . مثل امروز ........ ...

      الان تو هفته ی نهم هستم.اینم نی نی خوشگل مامان باباشه  ...

از همه ي مامانايي كه ميان و بازديد ميكنن ميخوام كه هر اسم زيبايي كه به ذهنشون مياد رو واسم تو قسمت نظرات بزارن.از الان ممنون   ...