آقا مهرسام آلوچه بابا و مامان

من اين وبلاگ و فقط به عشق آلوچم درستش كردم .هنوز نميدونم خدا يه دخمل عسل بهم داده يا يه پسر مثل شير ولي اونچه كه از خدا مي خوام سلامتي واسه كوچولوم هستش. ...

امروز ١٠ اردیبهشته و من امروز هفته ی نهم رو تموم میکنم  و فردا وارد هفته ی دهم میشم .خیلی خوشحالم ،فردا برای چکاب بارداری به دکتر مراجعه  می کنم . از حضرت فاطمه زهرا میخوام این خوشی رو یعنی داشتن فرزند سالم و صالح رو به من و بابای بچم بده .تا کادو روز مادر به من باشه .دعا کنید که همه چیز خوب باشه .آمین   ...

از ديشب ساعت 9 چيزي نخوردم .امروز ١٤/٠٢/١٣٩٢ رفتم آزمايش خون و ادرار دادم تا از سلامت آلوچه ي خوشگلم مطمين شم. فردا جواب مي گيرم دعا كنيد. خدا يا مراقب كوچولوم باش .... ...

سلام به همه........ جواب آزمایش و گرفتم خدا رو شکر مشکل خاصی نیست . خیالم راحت شد. خدا یا ازت ممنون. ...

    فردا یعنی ١٨ اردیبهشت سال ٩٢ وارد هفته ی یازدهم بارداریم میشم و از این بابت خیلی خوشحالم .چون کم کم دارم به سونو ی تعیین جنسیت آلوچم نزدیک میشم.... چندان دختر یا پسر بودنش فرقی نمیکنه .... فقط دوس دارم بدونم تا سیسمونیشو کم کم آماده کنم .... من و مهدی جون خیلی دوست داریم آلوچه .... اینم تصویر آلوچم تو هفته ی یازدهم... ...

سلام آلوچه ي مامان و بابا.... انقدر دوس دارم اين 9 ماه بگذره و من و بابايي بغلت كنيم ...نمي دونم چطوري حساب كنم كه اين روزا بگذره ولي منتظرتيم ...تا خدا به ما يه شادي بزرگ كه نعمت داشتن تو هست رو به ما بده آلوچه .. پيش خانم تاجيك دكترت كه رفته بودم آزمايش و نشون بدم .شكم منو ديد و با خنده گفت از ماه ديگه بايد به فكر لباساي گله گشاد تر باشي .به ميزش كوبيد و گفت ماشاالله رشدش خوبه .. يكشنبه 22 ارديبهشت بايد برم واسه گرفتن وزن و اين جور چيزا .. دوست داريم آلوچه.... ...

سلام سفيد برفي ماماني ... امروز رفتم پيش خانم تاجيك ميخواست وزن و فشار و كاراي ديگر و انجام بده .خدا رو شكر همه چي خوب بود فقط يه كوچولو ماماني وزن كم كرده چون تو داري رشد مي كني خوب ميخوري ولي ماماني يه كمي كم غذا شده بود... ...

خوشگل مامان همیشه تو رو تو خودم احساس میکنم....  ولی پنجشنبه ١٩/٠٢/١٣٩٢ شب روی مبل نشسته بودم که صدای زدن نبضتو بلند شنیدم حتی دستمم گذاشتم روت تا آروم باشی . ...

نی نی ناز مامان... ٣ خرداد روز پدر هستش و بابایی امسال واقعا بابا میشه و این قضیه خیلی خوبه .. مثل من که روز م ادر خیلی خوشحال بودم چون تو رو تو دلم دارم قراره سالهای بعد مادر تر بشم .. مادر شدن حس خیلی قشنگیه ... حالا باید فکر این باشم که واسه بابایی جون چه کادویی بگیرم ... بابای خودم که شمال هستش و نمی تونم برم پیشش فقط می تونم مثل روز مادر زنگ بزنم به آقاجونتم تبریک بگم ...   ...