چکاب بارداری
٣/٠٧/٩٢ همزمان با اینکه وارد هفته ی ٣١ شدی برای چکاب با بابا مهدی رفتیم مطب خانم تاجیک ،وزنم٧٣کیلو شده ،فشارم ١١ روی ٧ بود ،خانم تاجیک گفت بچت درشته عالیه ماشاالله بابا مهدی خندش گرفته بود.خواست بگه انقد میخوره جلو ی دکتر روش نشد، ارتفاع رحم گرفت گفت تو هفته ی ٣٣ ،٣٤ هستی منم تعجب کردم.گفتم به حساب خودم تو هفته ی ٣١ هستم.به خاطر همین زودتر میرم سونو گرافی تا مشخص شه وضعیت چجوریه.خانم تاجیک که از همه چی تعریف می کرد ولی من نگرانم...صدای قلبتو خواستیم گوش بدیم که هی انقدر خانم تاجیک دستگاهشو رو شکمم بالا و پایین کرد تا بالاخره پیدات کردو گفت اینجاستو صدای قلبه آلوچمونو شنیدیم.بابایی نگران شده بود که چرا صدای قلبتو نشنیده.بعد که شنید انگار دنیا رو بهش دادن و خیالش راحت شد.قرص جدید ننوشت چون هنوز دارم ولی برام سونو نوشت که خواستم بمونم با،بابا مهدی جون برم ولی چون طاقت ندارم با خاله محبوبه میرم و برای بابایی سی دی فیلمتو میارم عسلکم.خانم تاجیک پرسید میخوام طبیعی زایمان کنم یا سزارین.منم گفتم سزارین.نظر بابایی هم همین بود گفت طبیعی عذاب می کشی نمیخواد،تازه ١٠ سال هم پیرتر می شی.البته این نظره بابا مهدی بود.بیمارستان هم میرم بیمارستان خصوصی کسری تو کرج خودمون.اینم انتخاب بابا مهدی بود .منم راضی هستم .خانم تاجیک هم گفت خیلی خوبه تو که هر سال نمی خوای زایمان کنی.تازه بچه اولتونم هست.خوبه.
منتظرم باش برای دیدنت زود میام تپلی ....